معرفی کتاب

راهنمای کاربران مغز

کشف‌های علوم اعصاب با علوم متفاوتی چون انسان‌شناسی، فلسفه، زبان‌شناسی و روان‌شناسی، تداخل می‌کنند و به نظر می‌رسد رسانه‌ها به یک جنبه خاص از این کشف‌ها، یعنی به این که شخصیت، رفتار و اختلال‌های روانی ما بنیاد زیست‌شناختی دارند، توجه بیش از حدی نشان می‌دهند. کشف‌های جدید، نظریه‌های پژوهشی نوینی را درباره طرز کار مغز پدید می آورد. اگر معدودی از این نظریه‌ها حتی اندکی به حقیقت نزدیک شوند، شیوه اندیشیدن به خودمان را برای همیشه تغییر می‌دهند. ما هنوز معنای کامل آنچه علوم اعصاب به ما می‌گوید را نمی‌دانیم اما می‌دانیم که در آغاز عصر جدیدی به نام عصر مغز هستیم.

کتاب راهنمای کاربران مغز، یکی از پروفروش‌ترین کتاب‌های حوزه علوم اعصاب در جهان است که کتابی پایه برای آشنایی عموم با عملکرد مغز است. جان جی ریتی نویسنده این اثر، با زبانی ساده و روایت‌هایی جذاب و بدون استعمال اصطلاحات پیچیده و گیج‌کننده علوم اعصاب، مخاطب ناآشنا را با کتاب همراه می‌کند. او در مقدمه کتاب چنین می‌گوید:

«علم مغز، دنیای خاص خود را دارد که پر رمز و راز است و برای ناآشنایان، کاملاً غیرقابل فهم به نظر می‌رسد. در این کتاب حداکثر تلاش خود را می‌کنم که به شما خوانندگان این فرصت را بدهم که بدون نیاز به دانستن زبان حرفه‌ای، درباره پیچیدگی‌های مغز بیاموزید. امیدوارم وقتی پی بردید آنچه در علوم اعصاب با آن روبرو هستیم مسحور کننده‌تر از شکوه کامپیوتر و فضای سایبر است، اندک اندک هیجان زده شوید.»

او معتقد است که برای یافتن اطلاعات بیشتر در این حوزه باید زبان جدیدی را جایگزین زبان و ادبیات فعلی کنیم زیرا بخش عمده زبانی که در مباحث مربوط به مغز به کار می‌رود بخصوص در علوم شناختی، از علوم کامپیوتری گرفته شده است و با آنچه در مورد مغز می‌دانیم ناسازگار است.

ریتی در بخشی از کتاب اذعان می‌کند که مباحثه در مورد این که کدام یک از عوامل ژنتیکی، فرهنگی یا محیطی علت واقعی فلان پدیده است، چیزی جز اتلاف وقت نیست، چراکه «مغز» اصل پیوند دهنده در پس همه آن‌ها است. در یک مغز در حال رشد، هر جزئی در آغاز به تنهایی رشد می‌کند اما پس از این که به میزان پیچیدگی معینی می‌رسد و پس از این که محیط، چالش بر انگیزتر می‌شود، قسمت‌های جداگانه مغز، رفته‌رفته ارتباط‌های گسترده‌تری با یکدیگر پیدا می‌کنند. ریتی معتقد است احتمالاً خود مغز، تسهیل کننده فرایند بلوغ میان رشته‌ای در زمینه‌های روان‌شناسی، انسان‌شناسی، زبان‌شناسی و فلسفه است. او به مخاطبان توصیه می‌کند که برای شروع این مسیر، حداقل کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که در مورد دانسته‌های کنونی مربوط به عملکرد مغز، بیاموزیم. او ادامه می‌دهد که بر خلاف اعتقاد عمومی، این جستجو هم اخلاقی است و هم علمی است چون دانش ما از خودمان، بیشتر از هر امری دیگری در پیش گرفتن سبکی از زندگی، که توانایی‌های ما را به حداکثر و ضعف‌هایمان را به حداقل برساند، حائز اهمیت است.

این کتاب در ده فصل تنظیم شده است که عناوین فصل‌ها به ترتیب: رشد، ادراک، توجه و آگاهی، حرکت، حافظه، عاطفه، زبان، مغز اجتماعی، چهار صحنه، مراقبت و تغذیه است. ریتی در فصل اول این کتاب درباره تقابل طبیعت و تربیت صحبت می‌کند و بحث یادگیری و بازسازی را مورد توجه قرار می‌دهد. فصل دوم با بحث تغییر مغز آغاز می‌شود و نحوه ادراک درست و غلط به طور مفصل شرح داده می‌شود. همچنین در این فصل درباره ارتباط حواس پنج‌گانه و حواس ششم و هفتم با مغز صحبت می‌شود و تأثیر آن در ادراک به خوبی توضیح داده می‌شود. فصل سوم بر توجه و آگاهی تأکید دارد و نقش ناقل‌های عصبی و ژن‌ها در این زمینه بحث می‌شود. در این فصل نویسنده سعی دارد تعریف درستی از توجه، حافظه و آگاهی ارائه دهد و در پرتو آن به مسئله رشد آگاهی بپردازد.

فصل چهارم به حرکت و انگیزه فعالیت‌های ما و نیز اختلال‌های حرکتی می‌پردازد و مراحل فعالیت جنبشی انسان را به تصویر می‌کشد. فصل پنجم بر حافظه کوتاه مدت و دراز مدت و چالش‌های ساختاری و مفهومی آن متمرکز است و انواع حافظه و تقسیم‌بندی‌های رایج درباره حافظه را به طور مفصل شرح می‌دهد. فصل ششم و هفتم به بحث عاطفه و زبان و نحوه شکل‌گیری و ارتباطات مغزی آن می‌پردازد و فصل هشتم به مبحث جذاب مغز اجتماعی و تعریف آن مرتبط است و خواننده با بخش‌های درگیر در مغز اجتماعی و نحوه رشد و اختلال‌های آن به خوبی آشنا می‌شود. بخش نهم، از چهار صحنه یعنی ادراکِ محرک‌های ورودی، توجه، آگاهی و شناخت صحبت می‌کند و نشان می‌دهد که با بررسی منطقی هر صحنه، می‌توان علت بنیادین مشکلات و اختلال‌ها و راه‌های درمان آن‌را بیابیم. فصل دهم به موضوع مراقبت از مغز اختصاص دارد.