خبر و بچه گربه
چرا باید مراقب اطلاعاتی که دریافت میکنیم باشیم؟
فرهاد شمسیان
شبکههای اجتماعی و تاثیری که در زندگی امروزِ ما دارند، اگر نگوییم منحصربفرد، حداقل کمنظیر و مثالزدنی است. بطوری که در مدارهای عصبی بسیاری از انسانهای قرنِ بیستویکم، مسیر پاداشی برای برداشتنِ گوشی و بازکردنِ قفل آن وجود دارد. برخی از مواقع ما اصلا قصدِ بهروزرسانی اطلاعاتِ خود را نداریم، منتظرِ پیامِ شخصِ خاصی نیستیم و یا صدایی از تلفنِ همراهِ ما بلند نشده، اما ما آن را برمیداریم، قفلش را باز میکنیم و تازه بعد از چند ثانیه درمییابیم که همین چند لحظه قبل هم همین کار را تکرار کرده بودیم. ما بصورتی ناخودآگاه گونهای اعتیاد به شبکههای اجتماعی پیدا کردهایم.
به فضای مجازی سر میزنیم تا از دوستان و بستگانمان خبردار باشیم، عکسهایی از گربههای ملوس، غذاهای رنگارنگ و سفرهای دیگران را ببینیم، مقداری در زندگی شخصی دیگران سرک بکشیم و اگر هم فرصتی دست داد،در کنارِ آن اطلاعاتی را بهعنوان خبر کسب کنیم. اخباری از زندگی هنرمندان، سلبریتیها، سیاستمداران، بازار اقتصادی و …. هر آنچیزی که فکر میکنیم دانستنش میتواند کیفیت زندگی ما را دیگرگون کرده، و یا حداقل اوقاتِ فراغتِ ما را جذابتر سپری کند.
کاربران ترکیبی از اخبار و سرگرمی را در شبکههای مجازی تجربه میکنند و همین موضوع سبب میشود که توجه چندانی به منبعی که اطلاعات را تولید میکند، نداشته باشند. بهعبارت دیگر آنها در مرز و معرض هجویهساختن و غیرواقعی کردنِ اخبارِ واقعی هستند. اگر شما اخبار و اطلاعاتِ سیاسی-اقتصادیتان را از جایی دریافت میکند که همزمان تصویر بچهگربه، غذا، کودکانِ شیرین و مناظر رویایی نیز در آنجا وجود دارد، بدانید که هزینهای برای این کار پرداخت میکنید که ممکن است به قیمتِ تحریفِ واقعیت در ذهنِ شما تمام شود. اخیرا مطالعهای در دانشگاه اوهایو به سرپرستی (George Pearson) انجام شد که قیمتِ این نوع از کسبِ داده را مشخص میکرد!
مطالعه اینگونه بود که یک وبسایت آزمایشی با نام “Link Me” ساخته شد و صفحاتِ آن به بیش از ۳۷۰ شرکتکننده نشان داده شد. در هر صفحه، دو تا چهار بستهی محتوایی وجود داشت. هر بستهی محتوایی شامل یک تیتر، یک پاراگراف که خلاصهی مطلب را شرح میداد و نیز منبع بود. آنها واقعی بودند و از فضای مجازی و اینترنت انتخاب شده بودند. با این تفاوت که منبعِ آنها ساختگی بود و آزمایشگران منبعِ اصلی را حذف کردند. منابعِ ساختگی با توجه به نام و شرحی که در پیِ آنها نوشته شده بود، به دو گروه معتبر و نامعتبر تقسیم شدند. بهعنوان مثال یک منبع معتبر به نامِ ساختگی “اخبار روزانهی واشنگتن” ذخیره شده بود و در شرحش نوشته بودند: “سازمانِ تخصصی خبر با هدفِ خبرنگاری باکیفیت و عینی” . در مقابل منبعی که با عنوان “ماهِ داغ” وجود داشت، بهعنوان نامعتبر به شرکتکنندگان معرفی شد. آزمایشگران پیش از انجام آزمایش مطمئن شدند که اعتبار و کیفیتِ منابعِ ساختگی همگی توسط شرکتکنندگان درک شدهاند.
پس از بازدید از سایت، از شرکتکنندگان سوالاتی پرسیده شد. محققان بهدنبال بررسی این موضوع بودند که آیا افراد به اخبار و منابعِ معتبر توجه بیشتری نشان میدهند یا خیر. نتایج جالب توجه بود. مادامی که بستههای محتوایی بدونِ طبقهبندی و مخلوط ارائه میشدند، (منابع معتبر و نامعتبر در کنار یکدیگر) کاربران توجه کمتری به منبعِ خبر داشتند و برایشان مهم نبود که هر مطلب متعلق به کدام منبع است. اما افرادی که محتوایی طبقهبندیشده و منظم را نگاه میکردند، توجه بیشتری به منبع و اعتبارِ محتوایی که میخواندند نشان دادند.
نتایجی مطالعاتِ اخیر، قیمتی که در ابتدای یادداشت وجود داشت را مشخص میکند. اینکه اگر مغزِ کاربران مخلوطی از محتوای خبری و سرگرمکننده را یکجا مصرف کنند، این امر سبب همانندسازی ناخودآگاهِ اعتبار آنها در مغز میشود. این همانندسازی، اساسِ کارِ تعریف و تبیین معنا است و سببِ نزدیک شدنِ خبر به سرگرمی، و سرگرمی به خبر خواهد شد که در نوعِ خود میتواند به کاهشِ حساسیتِ رسانهای و بیتفاوتی نسبت به اوضاعِ عمومی جهان منجر شود. شاید در نگاهِ اول بیضرر و حتی مثبت بهنظر برسد. مگر چه اشکالی دارد که کمی از حوادث ریز و درشت روزانه فاصله بگیریم و توجهی به بحرانها، سیاهیها و سختیها نداشته باشیم؟ اما هر عقلِ سلیمی میداند که بیاعتبار کردنِ اخبارِ معتبر و مهم، بیشتر به ضررِ خودمان است تا هر شخصِ دیگری.
منبع: Journal Reference
George Pearson. Sources on social media: Information context collapse and volume of content as predictors of source blindness. New Media & Society, 2020; 146144482091050 DOI: 10.1177/1461444820910505
مدرسه علوم نوین رسانه
دانشگاه صنعتی شریف